[ad_1]
در این یادداشت ، علی رغم بحث و جدال سیاسی در مورد تصویب نظارت ، من فقط به مسئله تحلیل هزینه و سود نظارت پرداختم. نظارت بر انتخابات را می توان با دو رویكرد كاملاً متفاوت نشان داد. از مداخله مسئولان و افراد قدرتمند جلوگیری کنید و از ورود افراد “نامناسب” جلوگیری کنید.
دیپلمات ایرانی کوروش احمدی در یادداشتی نوشت: “اولین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری که درمورد مسائل اقتصادی متمرکز است ، نتیجه درخشانی به همراه نداشت و مشکلات اصلی اقتصاد ایران را آشکار کرد و راه حل هایی را برای انتخاب رای دهندگان پیشنهاد داد.” رقبا عمدتاً مواردی از جمله تورم و بیکاری را ذکر کرده و علائمی را بیان می کردند و در مورد لزوم افزایش تولید و کاهش تورم و موارد مشابه صحبت می کردند ، بدون اینکه به جزئیات بپردازند و یک راه حل مشخص و قابل اعتماد ارائه دهند. آنها به این واقعیت مسلم توجه نکردند که ریشه اصلی ترین مشکلات اقتصاد ایران نه در خود اقتصاد بلکه در مناطق غیراقتصادی است و حل آنها بدون رفع موانع غیر اقتصادی امکان پذیر نخواهد بود.
از بین عوامل تولید ، اقتصاد ایران از نظر زمین ، منابع طبیعی و مواد اولیه یکی از ثروتمندترین در جهان است ، اما از نظر سایر عوامل تولید با مشکلات زیادی روبرو است. سرمایه گذاری یکی از اصلی ترین مشکلات اقتصاد ایران است. طبق گفته بانک مرکزی ، متوسط نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص از اوایل دهه 1990 تا 1998 5.7 درصد در سال کاهش یافته است و درآمدی که این رویداد می تواند برای جامعه به همراه داشته موضوعاتی است که به طور طبیعی در مرکز توجه فارغ التحصیلان رشته اقتصاد قرار دارد . در سالهای اخیر موضوع مشاهده انتخابات بسیار مهم شده است. بهترین شواهد برای این بیانیه نرخ رشد هزینه های مربوطه در قالب قوانین بودجه سالانه است که با نرخ رشد سایر عناوین هزینه قابل مقایسه نیست. بنابراین منطقی نیست که نویسنده در چارچوب یک تحلیل ساده هزینه و فایده به آن به عنوان یک اقتصاد آموخته نگاه کند.
در این یادداشت ، علی رغم بحث و جدال سیاسی در مورد تصویب نظارت ، من فقط به مسئله تحلیل هزینه و سود نظارت پرداختم. نظارت بر انتخابات را می توان با دو رویكرد كاملاً متفاوت تصور كرد. از مداخله مسئولان و افراد قدرتمند جلوگیری کنید و از ورود افراد “نامناسب” جلوگیری کنید. در رویکرد اول ، پیش فرض این است که دولت و دولت فعلی می توانند روند انتخابات را به گونه ای تحت تأثیر قرار دهند که با اراده واقعی رای دهندگان مطابقت نداشته باشد. در بسیاری از کشورها ، حزب مخالف ممکن است ادعا کند که دولت پس از پیروزی نامزد دولت در انتخابات دخالت کرده است. اما رویکرد دوم توجه به این واقعیت را جلب می کند که افراد بی انصاف وارد مرکز قدرت نمی شوند و سیستم اجرایی کشور را تحریف و شکست می دهند. با تجزیه و تحلیل محتوای اظهارات مقامات مربوطه ، می توان گفت که رویکرد دوم در جامعه ما مورد توجه نهاد ناظر بر انتخابات است. این س aال اساسی را در زمینه اقتصاد مشاهده انتخابات به وجود می آورد: جامعه چقدر هزینه می کند تا از ورود افراد “نامناسب” به روند انتخابات جلوگیری کند؟ و تا چه اندازه این روش مشاهده در رسیدن به هدف خود موفق است؟ هنگام نصب یک سیستم ایمنی برای جلوگیری از سرقت اتومبیل ، سوالات مشابهی را می توان پرسید. مالک خودرو متناسب با هزینه تهیه و نصب آن انتظار دارد که این سیستم به افراد غیر مجاز آسیب برساند. البته باید توازنی بین ارزش خودرو ، هزینه خرید و نصب سیستم ایمنی و اثربخشی سیستم پیشگیری از سرقت وجود داشته باشد. شواهد بسیاری را می توان در اظهارنظرهای سهامداران و مطلعان یافت ، که همگی بیانگر این واقعیت است که رویکردی که در زمینه مشاهده انتخابات انجام می شود یک موفقیت قابل اعتماد نیست. این موارد شامل موارد زیر است:
1- آیت الله یزدی ، عضو سابق هیئت امنا ، دو سال پیش گفته بود: “بگذارید از آن استفاده کند.”
2- آقای میرسلیم ، نماینده مجلس یازدهم ، ادعا می کند که نماینده ای با دریافت رشوه تحقیقات را از شهرداری تهران متوقف کرده است. سخنگوی قوه قضاییه سپس گفت که یک قانونگذار سابق در رابطه با این پرونده دستگیر شده است.
3- برخی از سیاستمداران افراطی در زمان های مختلف با اتهامات تند ، حتی در قالب نفوذ ، تابعیت مضاعف ، فساد مالی گسترده و غیره ، مقامات منتخب کشور را بازی می کنند. با این حال ، این رفتار توسط ناظران ، که پرونده این مقامات را بررسی کرده و بارها به آنها اجازه حضور در صحنه انتخابات را داده اند ، محکوم نیست.
4- افرادی که در دورهای قبلی انتخابات گواهی شده اند ، اغلب رد صلاحیت می شوند و از روند انتخابات حذف می شوند. حداقل این بدان معناست که فرد مستعد انحراف و از دست دادن صلاحیت در دور قبلی تأیید شده است و نهاد تحقیق با بررسی دقیق متوجه انحراف پنهان و احتمالی وی نشده است.
موارد بسیاری از این دست وجود دارد که همه این واقعیت را نشان می دهد که روش مشاهده و رد صلاحیت افراد “نامناسب” و حذف آنها از روند انتخابات به هیچ وجه کارساز نبود ، زیرا اگر این روش می تواند به پارلمان یا رئیس جمهور تمیز و بدون نقص منجر شود . “ما اینقدر اختلاف نظر و” افشا “در جامعه ندیده ایم. بعلاوه ، این سوال که “آیا پرونده روی میز است و احتمال رد صلاحیت ، حتی چند روز پس از تأیید وجود دارد” برای چندین سال مطرح شده است. این مسئله علاوه بر تأیید ضمنی ناکارآمدی روش تحقیق و عدم توانایی در کشف “انحراف پنهان” ، در انتخابات کشور دشواری دیگری را نیز به همراه دارد. هفته گذشته ، آقای همتی ، نامزد انتخابات ریاست جمهوری ، در برنامه انتخاباتی خود مطالبی درباره حجاب گفت. عضو محترم هیئت امنا نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و احتمال بررسی صلاحیت برخی از نامزدها را مطرح نمود. آقای همتی پاسخ داد: “آنها می گویند چرا کسی در مورد حجاب دختران داخل ماشین صحبت کرد و ما می توانستیم در اقتدار آن تجدید نظر کنیم ، بنابراین این کار را بکن “من سانسور نمی کنم که آیا قدرت من تجدید می شود یا نه.”
برداشت آقای همتی از واکنش سریع عضو محترم هیئت امنا این بود که نامزدها باید از ترس رد صلاحیت کردن ، مواظب سخنان خود و اصطلاحاً خودسانسوری باشند.
طبیعتاً گسترش چنین گفتگوهایی این ذهنیت را در بین رای دهندگان ایجاد می کند که مسئولان و مدیران کشور درگیر ریاکاری شده اند و فقط کسانی که کمی شجاعت و شهامت بیشتری برای رفتن به دریا دارند ، اظهار دل می کنند! با جمع آوری این نکات ، می توان ادعا کرد که جامعه با تخصیص بودجه برای حذف افراد “نامناسب” از روند انتخابات ، هزینه های زیادی را متحمل می شود ، اما چنین هدفی هرگز محقق نشده است ، زیرا حتی افراد تایید شده نیز ممکن است چند روز بعد برسند. مشت های خود را تأیید کنید و دریابید که آنها از همان ابتدا انحراف پنهانی داشته اند! با رسیدن به این نتیجه مهم ، از هر اقتصاددان صادق و دلسوزی س beال خواهد شد که آیا کنار گذاشتن روشی بسیار گران و بسیار ناکارآمد بدون تأثیر جدی بر جامعه درست نیست؟ علاوه بر این ، باید توجه داشت که هزینه های اجرای این روش خاص نظارت برای جامعه محدود به منابع مالی از بودجه عمومی دولت و گسترش فضای بی اعتمادی و نارضایتی رأی دهندگانی نیست که چنین نظارتی را اعمال محدودیت در انتخاب خود می دانند. . این طبقه بندی به عنوان یکی از هزینه های بیش از حد این روش مشاهده ، اهمیت این توصیه دلسوزانه را دو چندان می کند. در همان نمونه اتومبیل و سیستم ایمنی نصب شده بر روی آن ، می توان شرایطی را تصور کرد که صاحب خودرو سیستم بسیار گران قیمتی را روی اتومبیل خود نصب کرده باشد ، اما کاربران غیرمجاز شبانه دو بار اتومبیل را برداشته و روی ماشین می گذارند. خیابان بعد از استفاده آنها این کار را می کنند ، تا شب بعد و استفاده غیر مجاز جدید! به راستی در چنین شرایطی آیا به مالک خودرو توصیه نمی شود که به جای خرید و نصب یک سیستم امنیتی گران قیمت و ناکارآمد ، فکر دیگری کند؟ نکته آخر اینکه چنین توصیه هایی هیچ ارتباطی با سلیقه سیاسی نویسنده ندارد و اگر سلیقه سیاسی وی 180 درجه متفاوت از شرایط فعلی بود ، به عنوان یک اقتصاددان که ارزش هر ریال را از بودجه کشور می فهمد ، هنوز هم پیشنهاد همان توصیه با دلسوزی.
[ad_2]